روانشناسی رشد عبارت است از مطالعه پدیداری تحول و سرانجام فرایندهای روانی در انسان. هدف روانشناسی رشد این است که تغییرات متفاوت را در موجودات زنده مطالعه نماید ف تواناییهای مختلف را بررسی کرده ، چگونگی تحول تواناییها را در نظر بگیرد ، علل تحول ، انواع تحول را در مراحل مختلف بررسی نماید . به عبارت دیگر روانشناسی رشد در صدد است که تحول تواناییهای مختلف و سرانجام پدیده های روانی را مورد بررسی قرار دهد . تمایز روانشناسی رشد با روانشناسی کودک در این است که روانشناسی کودک ضرفاً به فرایندهای روانشناختی در مقطع کودکی ، از اتعقاد نطفه تا 12 سالگی ، توجه می کند . در حالی که روانشناسی رشد علاوه بر کودکی ، نوجوانی ، بزرگسالی ، پیری و حتی مرگ را نیز مطالعه می نماید. به عبارت دیگر ، گسترده روانشناسی تحولی بسیار وسیع بوده و تمام عمر انسان را تحت پوشش قرار می دهد. در حالی که روانشناسی کودک فقط به وهله کودکی می پردازد . با توجه به یافته های روانشناسی رشد ، همه کسانی که با رشد کودک و نوجوان سر و کار دارند می بایستی واجد نگرش تحولی باشند . نگرشی که موجب می گردد تا برخورد اولیاء و مربیان با کودک متناسب با سن و ویژگیهای روانشناختی وی باشد . مثلاً توانایی درک عدد در سنین دبستان شکل شکل می گیرد و در این سن کودک مفهوم عدد را درک می کند . یعنی با استقرار این مفهوم ، کودک قادر به فهم مفهوم عدد خواهد بود و می تواند مسائل پیچیده ریاضی و جبر را به مرور حل کند . بنابراین در دوره پیش دبستانی آموزش عدد بی فایده بوده و تنها به صورت طوطی وار صورت می پذیرد . در دوره دبستان، کودک توانایی فهم عدد و کار کردن با آنرا پیدا می کند . عدد حاصل تواناییهای طبقه بندی و ردیف کردن است که در دوره عملیاتی کودک ساخت آنرا به دست می آورد و از این طریق به تدریج قادر به حل مسائل مختلف می شود . یعنی اگر کودک بتواند طبقه بندی و ردیف کند می تواند عدد را نیز درک نماید . البته لازم به ذکر است که زمینه درک عدد را می بایستی در کودک فراهم نمود و ابزار کافی در اختیار کودک قرار گیرد . یعنی چنانچه خواستار تسهیل تحول مفهوم عدد در کودک هستیم لازمه اش ایجاد زمینه برای ردیف کردن و طبقه بندی برای کودک است . کودک پس از درک مفهوم عدد ، می تواند مسائل پیچیده ریاضی را نیز حل کند . بنابراین با فراهم کردن ابزار و امکانات کافی برای کودک و داشتن نگرش تحولی ، تحول کودک را سریعتر می کند . باید به اقتضای سن کودک و ویژگیهای مختلف وی با او برخورد شود . بنابراین دانستن ویژگیها و تواناییهای هر سن برای والدین و و مربیان الزامی می باشد . آنها از این طریق می توانند با ارئه آموزش متناسب با سن و تواناییهای خاص کودک ، توانمندیهای وی را تسریع بخشند . و بالعکس در صورتی که امکانات فکری و فرهنگی در اختیار کودک قرار نگیرد، به همان میزان کسب تواناییهای مختلف وی به تأخیر می افتد . |