بچه ها و دستور زبان
بچه ها بی آنکه دستور زبان آموخته باشند زبان مادری شان را به درستی به کار می برند و این مبین آن است که نوع برخورد بچه ها با زبان با برخورد بزرگسالان با زبان متفاوت است، همین طور بهره گیری آنان از ادبیات نه از دیدگاه معانی بلکه از عناصر شکلی جاذبه دارد و قبل از این که با معانی شعر آشنایی پیدا کنند با عناصر شکلی شعر خو می گیرند، همین طور متل ها و بازی آواها و ... اصولاً کودکان با زبان برخوردی کاربردی دارند.
ذهن زلال کودکان را مجموعه ای از معانی بی آنکه منسجم باشند به خود مشغول می کند اتل متل توتوله، گاو حسن چه جوره؟ و ... که برای حذف تدریجی یاران بازی و یاآنی ، مانی، گفتانی، کی، یای، برفتان و ... مجموعه ای از واژه ها است که در عین بی معنایی از نوعی معنای مبهم بر خوردار است. با این که صدها بار آن مجموعه واژگان را به کار برده ایم همچنان در درک معانی آن عاجزیم ، همچنان که سریال عروسکی زی زی گولو آسی پاسی... که توجه بچه ها را جلب کرد بی شک ضرب آهنگین واژه ها آن را برای بچه ها جذاب کرده بود. قافیه پردازی های کودکانه معمولاً با واژگان غیرمؤدبانه به لحاظ ضرب آهنگشان برای بچه ها- حتی بزرگسالان- دلنشین می آید. دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده. خبرداری؟ بی خبری؟ پس تو ... والدین باید آگاه باشند که ادبیات فولکوریک فارسی که به زبان گفتاری است کمک شایانی به زبانی نوشتاری کودکان می کند و شایسته است که والدین در جهت کمک به آموزش زبان نوشتاری کودکان از ادبیات فولکوریک استفاده کنند. بگو "طشت"، بشین برو رشت! بگو "آفتابه"، ماشین دودی راه افتاده! بگو "دوچرخه"، سیل بابات می چرخه! ... و برای کودکان لالایی ها، متل ها، بازی آواها و شعرهای دلنشین بخوانید تا دارای ذهن روشن و زلال شده و استعدادهای نهفته آنان شکوفا شود.
تأثیر گذاری وزن شعر به کودک
از آنجایی که در روزگار جنینی ضربان قلب مادر، دف نواز سماع خلوت کودک است و در ماه های پایانی، لحظات بیداری جنین با شنیدن طنین این ضرب دهگانه نظام می پذیرد و تکرار این طنین در ماه های پیاپی تأثیر ماندگاری بر روان کودک می نهد و این چنین است که کودک بدون هیچ بی اعتمادی نسبت به واقعیت بیرونی چشم بر جهان هستی می گشاید و هرگز اجزای ظواهر امور او را مشغول نمی کند بلکه مهمترین عنصر شکلی که بر روان کودک اثر می گذارد وزن شعر است. حال که در می یابیم کودک با ریتم پر توان قلب مادر مأنوس است و به ظواهر امر نظر ندارد و به دنبال حلیت ها نیست شایسته است طوری رفتار شود که گوش او با آهنگ زبان مادر و قلب او لبریز از این احساس ظرافت و زیبایی گردد و اشعاری مانند ضرایب آهنگ نخستین بر احساس او نفوذ کند تا الهام بخش او شود.
تأثیر گذاری قافیه بر کودک
بی شک والدین ابتدایی ترین نشاط را در کودکان به خاطر می آورند و به جرئت می توان گفت در همه دنیا چند دقیقه دالی گفتن، پنهان و آشکار شدن و ایجاد تناوب در یک جریان، شادی آورترین و لذت بخش ترین لحظات زندگی کودک است. خردسالان از تکرار هجا لذت می برند. ایجاد یک صدای مشخص علی الخصوص اگر با تناوب سنجیده ای نیز همراه باشد روان طفل را از نشاط سرشار می کند. "مادر بزرگ علی با فرو بردن انگشت در دهانش صدایی در می آورد که خنده دلنشین علی تمام فضای خانه را پر می کرد. " ناگفته نماند که بزرگترین نیاز کودک القاء مستمر موزونیت به لحظات زندگانی اوست. کودک نیازمند شنیدن موسیقی، شعر، ترانه، متـل ، بازی آوا و معما و ... است و برای این که بتوان از عناصر برشمرده شده در جهت مثبت بهره گیری کرد باید به اثرات مطلوب آنها بها داد. اگر والدین به دوران کودکی خود بیندیشند درخواهند یافت که قبل از دبستان و حتی بعد از دبستان برای تمامی لحظات زندگی خود از شکل شاعرانه استفاده کرده اند حتی برای قهر و آشتی هایشان نیز شعر و ترانه داشته اند و تمامی بازی هایشان دارای قواعد خاصی بود که نوعی آموزش قانون محسوب می شده است.
هرگز بدون لالایی مادرانشان به خواب نمی رفتند. پاهای پر توان مادران گهواره آرام بخش آنان بود و از آنجایی که در بسیاری از خانواده ها اختصاص اتاقی برای کودک مقدور نبود و حتی بسیاری از کودکان از تشریفات سیسمونی و غیره ... نیز بی بهره بوده اند، مادران به زمین می نشسته و دو پای خود را روی زمین دارز می کردند و گهواره ای برای ایجاد آرامش قبل از خواب کودک درست می کردند.
سخن آخر
حال که به عصر دشوار کنونی رسیده ایم و در هزاره سوم و عصر انفورماتیک به سر می بریم مبادا که برآوردن نیاز درونی کودکان ( شعر) به فراموشی سپرده شود. باید قبل از این که آموختن زبان در دبستان فرا گرفته شود زبان مادری یعنی زبان واقعی کودک به او آموزش داده شود. نتایج درخشان نوشتن و سرودن به زبان کودک ، پدید آمدن پیوندی صمیمانه تر میان کودکان و ادبیات به ویژه آنان و آفرینندگان این ادبیات خواهد بود. بگذاریم آنان راه آینده را با درخشش چشمانشان برای ما روشن کنند و بدانیم بیش از آن که ما می توانیم به آنان بیاموزیم آنان می توانند به ما بیاموزند.
از پشت کوه، خورشید
فردا دمد دوباره
بازی کنیم امشب با تیله ستاره.