نحوه برخورد با طردشدگی از طرف والدین
مهم نیست که چه کسی از طرف چه کسی طرد شود، درهر حال طرد شدن مسئله ای وحشتناک است. وقتی این طرد شدگی از طرف والدین باشد وحشتناک تر هم می شود چون این پدر و مادر هستند که به شما زندگی داده اند و همه زندگیتان به آنها متکی بوده است. اما نمی توانید انکار کنید که زمان هایی بوده است که از طرف یکی یا هر دو والدین طرد شده اید، حال به هر دلیل ممکن. این مقاله بااینکه پاسخ نهایی به مشکلات شما نیست اما می تواند کمی کمک حالتان باشد.
مراحل
1. باید بدانید که ممکن است اصلاً به شما مربوط نباشد. شما بچه بدی نیستید. وقتی والدین فرزندشان را طرد می کنند معمولاً مجموعه ای از دلایل در آن واحد منجر به آن می شود. اکثر والدین حتی اگر والدینی سلطه گر، زورگو یا بی اعتنا باشند، صد در صد فرزندانشان را دوست دارند. حتی اگر فکر کنید که این درمورد والدین شما صدق نمی کند و احساس می کنید که یکی از ولدینتان یا هر دو آنها شما را دوست ندارند، باز هم شما فردی خاص و باارزش هستید. خواهر و برادرانتان، پدربزرگ ومادربزرگتان، و دوستانتان دوستتان دارند. همیشه این را به یاد داشته باشید.
2. قبول کنید که کاری از دستتان برنمی آید. اگر والدینتان به هر دلیلی، خواه قبول نداشتن همسرتان، اختلافات مذهبی یا هر چیز دیگر، طردتان می کنند، شما قادر نخواهید بود که برای تایید نظر آنها کاری بکنید. در اینگونه موارد، زمان بهترین علاج است. اگر ارتباط خود را با آنها کماکان حفظ کنید اما قبل از آمادگی آنها خودتان رابطه را تحمیل نکنید، مطمئن باشید احتمال اینکه به سمتتان برگردند بسیار زیاد است. ضمناً همیشه یادتان باشد که زندگی شما فقط متعلق به شماست و شما آزادید که هرطور که می خواهید زندگی کنید، چه والدینتان راضی باشند و چه نباشند.
3. تبعیض ها را شناسایی کنید. گاهی اوقات به این دلیل از طرف والدینتان طرد می شوید که به نظر می رسد آنها یکی از خواهر یا برادرانتان را به شما ترجیح می دهند. شما را با خواهر یا برادرتان مقایسه می کنند و این برای شما آزاردهنده است. واقعیت این است که همه ما بعضی از افراد را بیشتر از کسان دیگر دوست داریم. بااینکه از والدین انتظار می رود که همه فرزندان خود را به یک اندازه دوست داشته باشند اما بعضی از آنها برای شناختن یکی از فرزندان خود که لجوج تر از بقیه است یا شخصیت متفاوت تری دارد، وقت نمی گذارند. اگر وضعیت شما هم همین است سعی نکنید که از آن خواهر یا برادرتان متنفر شوید درعوض باید درک کنید که اگر قرار است با خودتان صادق باشید، شاید والدینتان به اندازه خواهر یا برادرتان با شما راحت نیستند. شاید الان برایتان آزاردهنده باشد اما بعدها در زندگی ممطئن باشید که به استقلال شخصیت خود و همه آنچه که باعث شده فرد خاصی باشید می بالید و متوجه می شوید که همه این خصوصیات به معنی ناخوشایند بودن شما نیست- این خصوصیات فقط رابطه شما و والدینتان را سخت تر می کند.
4. احساساتتان را بروز دهید. با والدینتان حرف بزنید و سعی کنید مشکل را ریشه یابی کنید. یا حتی می توانید با یکی از خواهران و برادرانتان یا یکی از اقوام نزدیک در این باره صحبت کنید. وقتی کسی دوست داشته باشد که حرف بزند، مطمئن باشید که همیشه گوشی هست که دوست داشته باشد بشنود. حتی می توانید پیش مشاور بروید و با او در این رابطه مشورت کنید. حتی اگر دوست نداشتید که زبانی در مورد این مشکلتان حرف بزنید می توانید وارد اینترنت شوید و از طریق همین وب سایت یا وب سایت های دیگر با همنوعان خود صحبت کنید.
5. جایی برای زندگی کردن پیدا کنید. اگر از خانه بیرونتان کرده اند یا خودتان نمی خواهید دیگر در خانه بمانید، یا حتی دیگر جرات خانه ماندن ندارید، به خانه یکی از اقوام یا دوستانتان بروید و درصورت امکان آنجا بمانید. البته موقتی خواهد بود اما در آن زمان کمک حالتان خواهد بود.
6. دنبال حل مشکل باشید. سعی کنید با والدینتان درباره آن موضوع صحبت کرده و به نتیجه برسید. برایشان کارت یا گل بفرستید یا مثل همیشه بروید خانه و با والدینتان صحبت کنید. اجازه بدهید آنها هم حرفشان را بزنند و بعد شما حرفتان را بزنید. فقط آرام باشید و از اینکه گریه تان بگیرد خجالت نکشید. گریه کردن باعث می شود آرام تر شوید. باید سعی کنید زمینه مشترک بین حرفهای خودتان و والدینتان پیدا کنید و نظر آنها را هم برای بهتر شدن روابط خانوادگیتان بپرسید.
7. از نقطه نظرات خوبشان استفاده کنید. این به آن معنا نیست که باید از این رفتار آسیب رسان و آزاردهنده عذرخواهی کنید. اما دانستن اینکه ممکن است آنها از میزان آزاردهنده بودن کارشان بی اطلاع باشند، برایتان مفید باشد. برخی از والدین واقعاً منفور هستند و اصلاً جای سوال است که چرا بچه دار شده اند. ایندسته از افراد را بهتر است به محض اینکه توانستید کنار بگذارید. اما بعضی از والدین به این دلیل شما را طرد می کنند که شما از برنامه های زندگی آنها پیروی نمی کنید—والدین از همان موقع که در گهواره هستید برای شما برنامه می ریزند. آنها باور دارند که اگر راهی که آنها برایتان طراحی کرده اند را دنبال کنید به موفقیت می رسید. مثلاً اگر دوست داشته باشند که شما دکتر بشوید اما خودتان تصمیم می گیرید که وارد هنر شوید، ناامیدی خود را در شکست خودشان در کنترل و تربیت شما نشان می دهند و مدام انتخاب هایتان را احمقانه و ناامید کننده می خوانند. بعضی وقت ها والدین تصور می کنند که حرفهایشان به صلاح خود شماست و بد شما را نمی خواهند و راهنمایی هایشان به شما کمک میکند انتخاب های بهتری در زندگی داشته باشید. واقعیت این است که در چشم آنها شما یک فرد شکست خورده اید به همین علت است که طردتان میکنند.
8. هر نوع رابطه ای که بینتان مقدور است را بپذیرید. ممکن است تا وقتی که خودتان بالغ نشوید انتخاب زیادی پیش رویتان نباشد و مجبور باشید که هر طور شده تحمل کنید. اما اگر تلاشتان را کرده اید که با آنها حرف بزنید و همه تلاشهایتان برای حل این مشکل با شکست مواجه شده، آنوقت باید هرچه که از دستتان برمی آید را قبول کنید. لازم نیست خودتان را سرزنش کنید چون مشکل شما نیستید. کار شما در زندگی این است که بهترین انسانی باشید که می توانید، زندگی را آنطور که میتوانید تجربه کنید، و برای خانواده و دوستانتان مهربان و بامحبت باشید. کار شما این نیست که سعی کنید آنها را تغییر دهید، همانطور که آنها هم نباید اینکار را با شما بکنند. شاید آنها آن والدینی که آرزو داشتید نبوده اند اما باید با واقعیت کنار بیایید. پدر و مادر شما همین ها هستند. نمی توانید آنها را عوض کنید و باید سعیتان را بکنید که بهترین رابطه ممکن را با آنها داشته باشید. اگر می بینید والدینتان در یک ساعت اول خوب و مودب هستند و کمی که می گذرد انتقادهایشان شروع می شود، بیشتر از یک ساعت با آنها وقت نگذرانید. اگر می بینید که اصلاً نمی توانید حتی یک دقیقه هم با آنها بگذرانید، آنها را به کلی از زندگیتان بیرون کنید و خانواده جدیدی کنار دوستانتان بسازید. باید ببینید چه راهی برای شما بهتر عمل می کند.
9. به خودتان آسیب نزنید. خودآزاری پاسخ مشکل نیست. عصبانیتتان را هم سر دیگران خالی نکنید و به دیگران آزار نرسانید.
10. عصبانیت و ناراحتیتان را به طریقی موثر تخلیه کنید. اگر هنوز به سن بلوغ نرسیده اید، می توانید به کلوب های همسالان خود بروید. با مسئولان کلوب صحبت کنید آنها حتماً می توانند کمکتان کنند. همچنین می توانید با همسالان خود هم کلی خوش بگذرانید. اگر این پاسخ نیازهایتان را ندارد می توانید در باشگاه محل ثبت نام کنید. با اینکار هم ورزش می کنید و هم فکرتان آزادتر می شود. اگر از نوشتن لذت می برید، احساساتتان را روی کاغذ بیاورید.. اینکار باعث می شود درد و عصبانیت از ذهنتان بیرون رود. وقتی نوشتنتان تمام شد، عصبانیت و ناراحتی باقیمانده را هم با پاره کردن و دور ریختن کاغذها خالی کنید.
11. نگذارید دیگران به شما هویت بدهند. اگر به دیگران اجازه بدهید که تصمیم بگیرند که شما که هستید، هیچوقت شاد و خوشبخت نخواهید بود. همیشه درصدد راضی نگه داشتن دیگران خواهید بود به جای خودتان. بااینکه این کاری ارزشمند و از خود گذشته است اما واقعیت این است که باید با خودتان صادق باشید. اگر والدینتان شما را درک نمی کنند به آن معنا نیست که زندگی شما کم ارزش تر یا کم اهمیت تر است. شما نمی توانید بعضی افراد را درک کنید و دلیل آن هم این است که در بعضی مسائل با هم متفاوت هستید. درمورد شما هم همین طور است، دیگران هم عقاید خود را دارند. نظرات شما هم به اندازه نظرات هر کس دیگر ارزشمند و بااعتبار است.
12. بدانید کی خداحافظی کنید. گاهی اوقات هرچقدر هم که تلاش کنید به نقطه ای می رسید که می فهمید والدینتان هیچوقت شما را آنطور که هستید قبول نمی کنند. هر برخورد با آنها مثل برخوردهای قبلی بد و دردآور است و هیچ پیشرفتی هم صورت نمی گیرد. در اینگونه موارد باید بفهمید که کی همه آنچه از دستتان برمی آمده را انجام داده اید و می توانید زندگیتان را پیش ببرید. برخورد هایتان را تا کمترین حد نگه دارید یا کلاً قطع کنید. بااینکه ممکن است در اول کار دردناک باشد اما مثل ریشه کن کردن سرطان برایتان سالم است.
13. برای خودتان خانواده درست کنید. خیلی از بچه هایی که ازطرف خانواده طرد می شوند، یک یا دو دوست پیدا می کنند که با آنها خیلی راحت هستند. اما وقتی دوستتان می فهمد که آخر هفته ها خانه رفتن درآور است ممکن است از شما دعوت کند که تعطیلی ها را کنار خانواده او جشن بگیرید. اگر این شکل عادت پیدا کند، شما در کنار خانواده دوستتان احساس راحتی بیشتری نسبت به خانه خودتان خواهید کرد و خیلی از دوستانتان شما را جزئی از خانواده خودشان به حساب خواهد آورد. این یک راه بسیار عالی برای کنار آمدن با این مشکل است.
14. زندگی خوبی داشته باشید. باوجود طرد شدگی از طرف والدین هنوز هم می توانید زندگی عالی، مفید و فوق العاده داشته باشید.
نکات
-- خانواده جایی است که دلتان آنجا باشد. اگر خانواده ای که در آن به دنیا آمدید به دردتان نمی خورد، خانواده ای برای خودتان تشکیل دهید که دوست دارید. مثلا! اگر دانشگاه می روید، ممکن است بعضی از دوستان و همکلاسی هایتان از شهرهای اطراف باشند. چرا از آنها دعوت نکنید که در تعطیلات با شما باشند؟ می توانید دوستانی را که خانه شان از دانشگاه خیلی دور است را به خانه تان دعوت کنید و زمان خوبی را کنار آنها بگذرانید.
-- شما دو شانس برای رابطه والدین/فرزندی دارید: یکی زمانی است که خودتان بچه هستید و یکی دیگر زمانی است که خودتان یکی از والدین هستید. پس سعی کنید همیشه پدر یا مادری مهربان و دلسوز و حامی فرزندان خود باشید.
-- بخشی از بالغ بودن سروکار داشتن با انواع و اقسام روابط است. بهترین کار را برای خودتان بکنید. گاهی اوقات بهترین چیز برای شما این است که خودتان را از آن موقعیت منفی بیرون بکشید. گاهی باید زور بگویید. باید یادب گیرید که چطور باید با مردم رفتار کنید و این نیاز به تجربه و تمرین بسیار دارد. با خودِ درونیتان مشورت کنید، برای هرچه که به آن اعتقاد دارید نماز بخوانید و ببینید چه چیز برای شما بهتر است و خودتان تصمیم گیرنده باشید.
هشدارها
- به هیچوجه به خودتان یا کسان دیگر صدمه نزنید. اینکار هیچ کمکی نخواهد کرد و درعوض همه چیز را بدتر خواهد کرد.
- والدینی اینچنینی هیچوقت شما را قبول نخواهند کرد، هیچوقت به شما افتخار نمی کنند و هیچوقت هم محبتشان را نثارتان نخواهند کرد. این به آن معنا نیست که نمی توانید این پذیرش، محبت و افتخار را جای دیگری پیدا کنید. به روابطتان با افراد دیگر خوشبین تر باشید شاید کسانی باشند که خودِ واقعی شما را بستایند و به آن افتخار کنند. تلاشهایتان را برای جواب گرفتن از والدینی که هیچ حسی ندارند هدر ندهید.