دزدی در کودکان
دزدی در کودکان کمتر از ?و ? ساله نسبتا نادر است. اما از هنگامی که مفهوم مالکیت و همچنین مفهوم من و تو یعنی جدایی شخص از دیگری برای کودک معنا مییابد دزدی نیز تدریجا بوجود میآید و به لحاظ شرایط محیطی ممکن است تقویت یا خاموش گردد.
دزدی انواع مختلفی دارد این انواع عبارتند از :
?) دزدی هوشیارانه
?) دزدی احمقانه
?) دزدی انتخابی
?) دزدی بی قید و شرط
?) دزدی تنها یا دسته جمعی و...
اگر چه دزدی مسئله ای اجتماعی است ولی مطالعات انجام شده درباره علت و انگیزه آن ناقص است. کوئکان و نوجوانانی که به علت دزدی به مراجع قانونی سپرده میشوند سالیانه از ده ها هزارنفر تجاوز میکنند. متاسفانه هنوز جامعه نپذریفته است کودکی که دزدی میکند به جای آن که توسط پلیس ومحاکم غذایی تنبیه شود باید به وسیله روانپزشک مورد معاینه و معالجه قرار گیرد. افراد جامعه و حتی والدین کودکی که دزدی کرده است همیشه منتظر اعلام محکومیت او از طرف دادگاه تبیه و پرداخت جریمه هستند بدون آنکه به علت و انگیزه دزدی توجه کنند.افراد باهوش معمولا اشیا مورد نیاز خود را سرقت میکنند و دزدی این افراد غالبا آشکار نمی شود؛ در حال دزدی کودکان عقب افتاده به علت عدم رشد کافی هوش خیلی زود آشکار میگردد، حتی نوع شی سرقت شده در افراد باهوش و کودک عقب مانده تفاوت دارد.
کلمه دزدی در سه سال اول زندگی نباید به کار برده شود زیرا کودک هنوز با مفهوم مالکیت اشیا آشنا نیست، به عبارت دیگر نمی تواند مال خودش را از دیگران تشخیص دهد. مثلا کودک ?-? ساله ای که لوازم معمولی خانه را برای بازی بر میدارد یا آنها را در جایی پنهان میکند دزدی نکرده است. منظور ما از دزدی در این مبحث آن دسته از دزدی هایی است که با وجود هشدار و تنبیه فراوان، کودک مجددا مرتکب آن میشود. دزدی ممکن است در مورد اشیایی باشد که در دسترس است. یا ممکن است بعد از تهدید یا شکستن در یا شیشه و نظایر آن انجام شود که در نوع اخیر به صورت دزدی های دسته جمعی دیده میشود. مطالعات انجام شده حاکی از آن است که کودکان دبستانی هر شیئ را سرقت میکنند ولی با اینهمه پول را بیشتر ترجیح میدهند در کودکان بزرگسال دزدیدن دوچرخه و از ?? یا ?? سالگی به بالا ماشین دزدی در پسران شیوع بیشتری دارد. تمایل به مالکیت اشیا به صورت دزدی تظاهر میکند مثلا نوجوانی که مایل است دوچرخه سواری کند در اولین فرصت دوچرخه ای را بر میدارد و به گردش میشود و در موقع برگشتن از ترس دستگیری و تنبیه و زندان، از دادن دوچرخه به صاحبش امتناع میکند یا چون از دوچرخه سواری لذت برده است مایل نیست دوچرخه را پس دهد و ان را جایی پنهان میکند.
? علت دزدی
دزدی علل متنوعی دارد که بیش از همه وضعیت و شرایط زندگی محیطی و یادیگری را میتوان مسئول داسنت. گاه دزدی به خاطر تملک اشیا و به ویژه هنگامی که شخص به آنها نیاز داشته باشد صورت میگیرد. اما در بسیار از موارد دزدی در نوجوانان یک عمل انتقامی استو ممکن است اصولا نیازی به شی دزدیده شده نباشد.یافته ها نشان داده است که محرومیت از مهر مادر یا جدایی هاییی نسبتا طولانی از مادر در سنین خردسالی تاثیر بسزایی در بی بندوباری و دزدی نوجوانان دارد.
همچنین در دختران جوان دزدی در نزدیکی دوره های ماهانه بیشتر دیده میشود که این خود دخالت احساسات تهاجمی و خشم آلود را در دزدی های نوجوانان نشان میدهد. بعضا دزدی برای کسب وجهه و ریاست کردن و بر عده ای از نوجوانان دیگر صورت میگیرد و اینگون نوجوانان کسانی را که از دزدی میترسند تحقیر میکنند و مورد تمسخر قرار میدهند. به هر حال دزدی معمولا با اختلالات دیگر رفتاری نیز همراه میباشد.
دزدی ممکن است برای شناساندن خود و ابراز سخصیت یا جلب محبت دوستان باشد مثلا کودکی از جیب پدرش پول بر میدارد و برای دوستانش هدیه میخرد یا آنها را به رستوران میبرد و برایشان خرج میکند دزدی ممکن است جنبه انتقامجویی و آزاررسانی داشته باشد مانند کودکی که پس از تنبیه شدن، لوازم مورد احتیاج پدرش را میدزدد و به این نحو پدرش را ناراحت و خودش را ارضا میکند یا اینکه در شب امتحان دفتر یادداشت یا کتاب هم کلاسی اش را بر میدارد. فقدان تربیت اخلاقی و کمبودهای عاطفی، حسادت، وجود احتاجات شیدید شخصی،گرشنگی و نداشتن پوشاک از عوامل دیگر دزدی هستند.
فقر اقتصادی، بی باکی و جسارت محرک های نیرومندی برای دزدی به شمار میروند اما همه علت های دزدی را نمایان نمی سازند. آمار نشان میدهد دزدی در طبقات فقیر و ثروتمند یکسان دیده میشود. روانکاوان عقیده دارند که کودک به منظور به دست آوردن ایمنی و قدرت بیشتر به دزدی متوسل میشود یعنی در واقع اشیا صمبلی از قدرت و امنیت هستند.
پدران و مادرانیکه از وضع اقتصادی خود شکایت میکنند ناخودآگاه کودکان خود را به این امر تشویق میکنند. پدران و مادرانی که به علت کثرت کار کودکان خود را به دایه یا کلفت میسپارند و به جای مهر و محبت با دادن پول یا خرید اسباب بازی کودک را مشغول میکنند در واقع این تصور را در کودک ایجاد میکنند که اشیا و لوازم به منزله عشق ومحبت است.به این ترتیب کودک خیال میکند داشتن پول یا اسباب بازی به معنی داشتن مهر و محبت است؛ بنابراین هر چه را میبیند مایل است بدست بیاورد و در صورت ناکامی اقدام به دزدی میکند. در هر دزدی باید انگیزه اقدام به دزدی ونیاز یا نیازهایی که با انجام آن ارضا وسیراب میشود مشخص گردد.مطالعات بالینی روی ??? جوانی که دزدی کرده بودند که ??نفر آنها از محبت خانواده بی نصیب بوده و بقیه بدون استثنا یا مدتها به علت بیماری از خانواده خود دور، در بیمارستان بستری یا همیشه مورد تنبیه و سرزنش خانواده بوده اند.
? درمان
کمک و درمان در مورد کودکی که دزدی میکند بستگی تام به شناخت انگیزه های حاکم بر رفتار او دارد.برای کودکی گرسنه است باید حداقل ضروریات برای رفع نیازهای اولیه او تامین گردد. به کودکی که به منظور خرید هدیه برای جلب توجه و تایید گروه اجتماعی خود دست به دزدی میزند باید کمک کرد تا از طریق راه های مشروع در پی کسب شناخت و محبوبیت اجتماعی برآید.
کودکی که برای بیان احساس دشمنی نسبت به معلم یا والدین دزدی میکند به محبت و توجه بیشتر از جانب آنان و نیز فرصت هایی جهت تخلیه عواطف خویش در فعالیت هایی چون کارهای مدرسه، بازی، هنر، نقاشی، ورزش و... نیاز دارد. از دیدگاه روانشناسی، اعتراف خواستن از کودکی دزدی میکند و تهمت زدن به او در نزد دیگران به او، عملی بسیار غیر عاقلانه و ناصحیح است زیرا بااینگونه روشها به ندرت به ریشه اصلی و علت بنیادی مشکل میتوان پی برد. این عمل غالبا به دروغگویی کودک یا ریختن آبروی او برای عملیکه ممکن است هرگز مرتکب نشود منتهی خواهد شد.
دزدی تقریبا همیشه بادروغگویی همراه میباشد و مسئله ای بسیار پیچیده است که باید هر چه زودتر علت و انگیزه آن، بررسی و در رفع آن کوشش شود. روان درمانی به مدت طولانی برای بازسازی و نوسازی شخصیت و شناخت انگیزه های درونی، اساس درمان راتشکیل میدهد.
تنبیه اگر چه در بعضی موارد اثرات موثری داشته است ولی همیشه مثمر ثمر نبوده و در بعضی باعث حالت انتقام جویی و تگرار به دزدی شده است. شرکت دادن دانش آموزان یا دادن مسئولیت های مختلف مثل دسته های نمایش موزیک هنری یا فعالیتهای ورزشی باعث از بین رفتن دزدی شده است.