نقش مادر در اجتماعی شدن فرزندان
ایران صدا: انسان اصالتا موجودی است اجتماعی و جنبه اجتماعی رشد کودک پایه و اساس زندگی انسانی او را تشکیل میدهد. لازمه زندگی اجتماعی، آمادگی روانی، برخورداری از مهارتهای اجتماعی، اعتماد به نفس و قدرت سازگاری اجتماعی است. بدون تردید از نظر اجتماع مهمترین بعد شخصیت افراد، بعد اجتماعی شخصیت ایشان است و در یک کلام، خانواده، اساسیترین بستر رشد شخصیت مطلوب کودکان است./گروه اجتماعی و اقتصادی خانواده، این واحد به ظاهر کوچک اجتماعی، از ارکان عمده و از نهادهای اصلی هر جامعه به شمار میرود. در واقع هر خانواده را باید خشت بنای جامعه و کانون اصلی حفظ سنت و رسوم و ارزشهای والا و مورد احترام و شالوده مستحکم مناسبات پایدار اجتماعی و روابط خویشاوندی، مبدا بروز و ظهور عواطف انسانی و کانون صمیمانه ترین روابط میان افراد و مهد پرورش تفکر و اندیشه و اخلاق و تعالی روح انسانی به حساب آورد.
از یک سو، در بررسی روابط فرد و جامعه چنانکه میدانیم مساله اجتماعی شدن و فرهنگ پذیری، بدون توجه به پرورش اساسی فرد در خانواده و انتقال فرهنگ جامعه به اعضاء و به طور کلی روابط متقابل فرهنگ و شخصیت که خاصه از طریق شکلگیری شخصیت انسانی انجام میپذیرد، جز با ملاحظه ویژگیها و اثرات خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی امکانپذیر نیست.
فرآیندی است که از طریق آن کودکان رفتار، مهارتها، انگیزهها، ارزشها، اعتقادها و معیارهایی را که مطلوب و متناسب و مشخصه فرهنگ شان است، میآموزند. افراد و نهادهایی که در این فرآیند شرکت میکنند مانند والدین، خواهران و برادران، تلویزیون و دیگر رسانههای گروهی، هر چند همه این عوامل از طرق مهمی در کودک تاثیر میگذارد، به طور معمول خانواده، مهمترین بخش از محیط کودک است.
به همین دلیل خانواده مهمترین و قویترین عامل اجتماعی کردن کودکان تلقی میشود که در شکل دادن به شخصیت، خصوصیات و انگیزهها نقش کلیدی دارد، رفتار اجتماعی را هدایت میکند و ارزشها، اعتقادها و هنجارهای فرهنگ را منتقل میکند.
نقش والدین در رشد اجتماعی کودکان
در پرورش شخصی کودکان، والدین باید توجه داشته باشند که چگونگی رفتار اجتماعی کودک از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. برای این که بچهها از رشد مطلوب اجتماعی برخوردار باشند لازم است الگوهای رفتاری بزرگسال، بیش از هر چیز نگرش مثبت به افراد مختلف و فعالیتهای اجتماعی در ایشان ایجاد کند و این مهم انجام نخواهد شد مگر رفتار مهربانانه، صمیمی و دوستداشتنی والدین.
کودکان به عبارت دیگر برای اینکه نگرشی مثبت به برقراری ارتباط با دیگران داشته باشند، باید از تجارب دلپذیر و خوشایند اجتماعی بهرهمند شوند. زمانیکه الگوهای بزرگسال چون پدر و مادر همواره رابطهای صمیمی و عاطفی با کودک برقرار کنند و تعادل اجتماعی را با همراهی و همکاری و بازی و نشاط توام سازند، آمادگی کودک برای ایجاد ارتباط با دیگران و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی بیشتر میشود.
بر عکس کودکانی که والدین آنها جز رفتار آمرانه و تحکمآمیز رفتار دیگری با ایشان ندارند، به لحاظ همین تجارب ناخوشایند و تنفرانگیز چندان تمایلی برای ارتباط با دیگران نشان نمیدهند. اضطراب، کمرویی، عصبانیت و پرخاشگری والدین از آفات رشد مطلوب اجتماعی کودکان میتواند باشد.
برای اینکه کودکان تشویق شوند تا ارتباط اجتماعیشان را گسترش دهند باید خاطرات شیرین رابطه آنها با والدین آنچنان در ذهنشان مانده باشد که با رضایتمندی اجتماعی آماده ارتباط مثبت و متقابل با دیگران باشد.
تاثیر شیوههای فرزند پروری در رشد اجتماعی کودکان
یا بهترین روش پرورش فرزند وجود دارد؟ دیانا باوم ریند یک پیشگام با اقتدار در مورد مطالعه فرزندپروری معتقد است چنین روشی وجود دارد. او معتقد است والدین نه باید تنبیهکننده باشند و نه بیخیال. آنها باید در ضمن اینکه برای کودکان خود قوانینی وضع میکنند، همزمان از آنها حمایت و نیازهایشان را تامین کنند. صدها مطالعه پژوهشی از جمله مطالعه خودش، دیدگاه او را تایید کردهاند.
شیوه های فرزند پروری
باوم ریند میگوید، شیوههای فرزندپروری به 4 شکل اصلی هستند:
1- فرزندپروری استبدادی: تنبیه و محدودکننده است. والدین استبدادی کودکان را وادار میکنند تا از آنها پیروی کنند و به آنها احترام بگذارند. آنها محدودیتها و کنترلهای شدیدی بر کودکانشان اعمال میکنند و تبادل کلامی اندکی دارند؛ برای مثال، یک والد مستبد ممکن است بگوید:«این کار را همان گونه که من میگویم انجام بده و لاغیر، جای هیچ بحثی نیست». کودکان متعلق به والدین استبدادی اغلب به روشی رفتار میکنند که از نظر اجتماعی ناشایست است. آنها درباره مقایسه اجتماعی مضطرب میشوند، در آغاز فعالیت شکست میخورند و مهارتهای اجتماعی ضعیفی دارند.
2- فرزندپروری مقتدر (توانمند): کودکان را تشویق به استقلال میکنند، اما برای آنها محدودیتهایی هم قائل میشوند و عملکردهای آنها را کنترل میکنند. مبادله کلامی فراوانی با فرزندان خود دارند و آنها را حمایت میکنند. یک والد مقتدر دستها را به گردن فرزندش میاندازد، کاملا به او نزدیک میشود و میگوید: «آیا تو میدانی که نباید آن کار را انجام میدادی؟ بیا با هم برای انجام آن به شیوهای صحیح صحبت کنیم.» کودکانی که والدینشان مقتدر هستند اغلب رفتار اجتماعی شایستهای دارند. آنها دوست دارند متکی به خود باشند و لذات و خواستههای خود را به تعویق میاندازند، با همسالان خود کنار میآیند و عزت نفس بالایی دارند. به دلیل این نتایج مثبت، باوم ریند فرزندپروری مقتدر را بشدت توصیه میکند.
3- فرزندپروری بیتوجه: یک شیوه فرزندپروری است که در آن والدین خود را با زندگی کودکان درگیر نمیکنند. وقتی که فرزند آنها یک نوجوان یا حتی کوچکتر است، اگر از آنها بپرسد: «الان که ساعت 10 شب است آیا میدانید فرزند شما کجاست؟» جواب را نمیدانند. کودکان والدین بیتوجه احساس میکنند که دیگر جنبههای زندگی والدینشان مهمتر از خود آنهاست. کودکان والدین بیتوجه اغلب به روشهای ناشایست اجتماعی رفتار میکنند. آنها بر خود کنترلی ضعیف دارند و نمیتوانند بخوبی از عهده استقلال برآیند و انگیزه پیشرفت ندارند.
4- فرزندپروری سهلگیرانه: یک شیوه فرزندپروری است که در آن والدین در زندگی فرزندان خود زیاد دخالت میکنند، ولی ممنوعیت و محدودیت اندکی برای آنها قائل میشوند. این والدین اغلب میگذارند کودکانشان هر کاری میخواهند انجام دهند و راه خود را بروند، زیرا آنها معتقدند ترکیبی از حمایت و تامین نیازهای کودک و نداشتن محدودیت، وی را با اخلاق و با اعتماد بار خواهد آورد. نتیجه این است که این کودکان معمولا نمیآموزند رفتار خودشان را کنترل کنند. این والدین به رشد همهجانبه کودک توجه ندارند.
دراین برنامه "دکتر فریده صدیق افشار" در خصوص نقش مادر در پرورش شخصیت فرزندان و روند اجتماعی شدن آنها صحبت می کنند. بشنوید...