پسرانتان با همسران آینده خود به همان گونه ای رفتار می کنند که شما با همسرتان برخورد می کنید. اجازه دهید فرزندانتان ببینند که شما عشق و محبت را به مادرشان ارزانی می دارید. وقتی که شما و همسرتان تعارض و اختلاف دارید، به فرزندانتان نشان دهید چگونه دو آدم می توانند آن را به شیوه درست حل و برطرف نمایند. مهمترین بخش زندگی که شما برای فرزندانتان تدارک می بینید، ازدواج و خانواده است و بهترین نوع آماده سازی این است که کودک با پدری زندگی کند که مادرش را بسیار دوست می دارد.
اگر شما به کودک خود محبت کنید ولی در طول هفته با همسرتان داد و بیداد کنید، هر آنچه درباره مهربانی و علاقه مندی بگویید در نظر فرزندانتان به حساب نمی آید. آیا شما به قول هایتان پایبند هستید؟ وقتی که ملزم به انجام کاری برای فزندتان هستید، آیا به هر نحوی که شده آن را انجام می دهید؟
اخیراً پسر بزرگم لیستی از اعتبارنامه هایم را پیش رویم قرار داد و گفت: «می دونی، اینها خیلی خوب هستند ولی برای من ارزش چندانی ندارند. آنچه برایم بسیار حائز اهمیت است، این است که پدرم در زندگی شخصی همانی باشد که در منظر عموم هست.» این تلنگری بود که در رفتارم ثبات بیشتری داشته باشم.
تقویم ها دروغ نمی گویند. مهم نیست ما چه می گوییم، بچه ها می دانند که ما وقت خود را برای کارها و یا افرادی صرف می کنیم که برایمان بسیار مهم هستند. طوری برنامه ریزی کنید که زمانی را با فرزندانتان بگذرانید. مهم نیست که برنامه کاریتان چگونه است، این وظیفه پدر است تا زمانش را طوری تنظیم کند که با فرزندانش نیز باشد. ببینید که چه چیزهایی مورد علاقه فرزندانتان است (این می تواند در مورد هر فرزندی متفاوت باشد). پسرهایم به ورزش علاقه مندند بنابراین ما با هم توپ بازی می کنیم ، دخترم پارک و تفرجگاه را دوست دارد لذا او را به گردش می برم.
این که چگونه فرزندان ارزش خودشان را از چشم پدر مشاهده کنند، تأثیر بسزایی در کل زندگی شان بر جای می گذارد. مادرم تأثیر شگرفی در زندگیم داشت ولی وقتی پدرم می گفت: «پسرم! این کار بسیار خوبی بود که انجام دادی» مفهوم و اهمیت بسیار زیادی برایم داشت. وقتی که یک پدر تشویق و تحسین به موقع و مناسبی از فرزندانش به عمل آورد می تواند اثر ماندگاری بر زندگانی آنها بگذارد. این کار، انگیزه و مشوقی برای کودکان در رسیدن به مراحل بالاتر می گردد.
اما عکس آن نیز صادق است. هرگز فرزندانتان را با کلمات پست و سخیف صدا نزنید و کلمات ناپسند را در موردشان به کار نبرید، چرا که همانند تیرهایی هستند که زخم عمیق آنها همواره در طول زندگی بر جای می ماند.
یک خانواده متحد، به فرزندانش احساس امنیت می دهد. حداقل یک وعده غذایی را با خانواده تان صرف کنید و در همان حال در مورد اتفاقات آن روز با هم صحبت کنید. حداقل بخشی از شب را به عنوان یک خانواده بگذرانید نه این که به تماشای تلویزیون بنشینید. مطمئن باشید این کار اصلاً پرهزینه نیست، شما می توانید با هم بازی کنید یا به پیاده روی یا پارک بروید. ما عاشق نصیحت کردن هستیم ولی شنیدن موقعی صورت می گیرد که ما واقعاً بدانیم نیازهای قلبی فرزندانمان چیست.
مأموریت شما به عنوان یک پدر این است که از خانه خود به جهان هدیه ای اهدا کنید که پس از شما خواهد زیست. فشارهای ناشی از حل بحران های زندگی یکی پس از دیگری به راحتی باعث بی توجهی و اهمیت ندادن به این مأموریت می گردد.
اگر یکی از فرزندان توسط مادر تأدیب شده، پدر باید قادر باشد آن فرزند را به کناری بکشد و بگوید: «من کاملاً درک می کنم که مادرت بایستی امروز تو را تأدیب می کرد. به من بگو که علت این کارت چه بود؟ قصد داری برای جبران آن چه کار کنی و دفعه بعد در مورد آن اشتباه چگونه عمل می کنی؟»
یک بار که در مورد قضیه ای با دخترم بحث می کردم مطمئن بودم که صد در صد حق با من است. ولی پس از مدتی دریافتم که کاملاً در اشتباه بودم. لذا نزد او رفتم و گفتم: «عزیزم! پدر تو در مورد آن مسئله اشتباه کرده، الان متوجه شدم که حق با توست. لطف کن و مرا ببخش.»
غرور باعث می شود ما از مردم بترسیم که مبادا بپندارند افرادی ضعیف هستیم. ولی فرزندانمان فقط نیاز ندارند که موفقیت ما را ببینند. آنها می خواهند ببینند وقتی که ما به دیگران صدمه می زنیم در پی التیام آن نیز هستیم. وقتی ما تصمیمات نادرستی اتخاذ می کنیم، باید مسئولیت عواقب آن را نیز پذیرا باشیم.
به خاطر خشم خود، فرزندانتان را تنبیه نکنید. به خودتان زمان بدهید تا آرام و خونسرد شوید. بچه باید مشاهده کند که ادب کردن و دوست داشتن دو چیز ضد و مخالف هم نیست.
تربیت کردن، تنبیه نیست. شاید با کمی درد هم توأم باشد ولی هدف آن تصحیح کردار ناپسند و رشد و تکامل شخصیت است. من می خواهم کودکانم بدانند وقتی امتیازاتی را از آنها سلب می کنم یا مجبور می شوم که پشت دستشان بزنم، قصدم عذاب و شکنجه دادن آنها نیست بلکه به این خاطر است که بعدها در زندگی، کودکانم به الگوهای ناپسندی عادت نکنند که این امر باعث آسیب رساندن به آنها در آینده می گردد.
من برای پسرم یک کلاه ورزشی شیک خریدم. به او گفتم که آن را در هر جایی بر سر نگذارد. او به هشدار من توجهی نکرد و همان گونه که انتظار می رفت کلاهش را بدون اجازه برداشتند. ما کاملاً مطمئن بودیم که چه کسی آن را برداشته است. اولین تصمیم این بود که بروم کلاه را پس بگیرم. ولی تشخیص دادم که الان زمان مناسب این کار نیست. پسرم باید از این اتفاق درسی می گرفت.
وقتی کودکانمان تصمیمات نادرستی می گیرند، بعضی اوقات بهترین کاری که یک پدر می تواند انجام دهد، این است که کناری بایستد و بگذارد که آنها خود نتیجه آن را ببینند.
ادای کلمات محبت آمیز و ابراز احساسات اهمیت بسزایی دارند. مطالعات نشان داده که وقتی کودکان این محبت را تجربه نکنند، با روش های مخرب و آسیب رسان به دنبال این حلقه گمشده می گردند. یک روز نباید برای پدری بگذرد که به فرزندانش نگفته باشد «دوستتان دارم». چرا که هر روز شاید آخرین باری باشد که ما این فرصت را داریم.
انرژی زیادی از ما صرف می شود تا زندگی مان را طوری سروسامان بدهیم که خداوند به ما عنوان پدر را تفویض کند. ما نیاز داریم که بیشتر اوقات خود را با فرزندانمان بگذرانیم تا این که هرگز زمانی نیاید که به عقب بنگریم و آرزو کنیم «کاش زمان بیشتری را با آنها صرف کرده بودم یا به آنها می گفتم که چقدر دوستشان دارم»!
وقتی کسی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود.
وقتی کسی را دوست دارید، در کنار او که هستید، احساس امنیت می کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است.
وقتی کسی را دوست دارید، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیا ست.
وقتی کسی را دوست دارید، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است.
وقتی کسی را دوست دارید، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذراندهاید.
وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هرکاری بزنید.
وقتی کسی را دوست دارید، هر چیزی را که متعلق به اوست، دوست دارید.
وقتی کسی را دوست دارید، در مواقعی که به بن بست می رسید، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید.
وقتی کسی را دوست دارید، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید.
وقتی کسی را دوست دارید، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید.
وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد.
وقتی کسی را دوست دارید، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید.
وقتی کسی را دوست دارید، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند.
وقتی کسی را دوست دارید، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد.
وقتی کسی را دوست دارید، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان می شمارید.
وقتی کسی را دوست دارید، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، واژه تنهایی برایتان بی معناست.
وقتی کسی را دوست دارید، آرزوهایتان آرزوهای اوست.
وقتی کسی را دوست دارید، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید
-7 روش رسیدن به آرزوها
-رویاهایتان را وسعت دهید و با شور و اشتیاق به آنها بپردازید
رویاهای بزرگ در انسان انگیزه و تحرک ایجاد میکنند. زمانیکه به رویاهایتان میاندیشید به سمت مسیری که به آن علاقهمند هستید راهی باز میکنید. آرزوهایتان را مرتبا در ذهن آورید زیرا در همین رویاهاست که میتوانید به انرژی و شور و شوقی که شما را به حرکت وامی دارد، دست یابید. به خاطر داشته باشید تمام چیزهایی که هماکنون در اطرافتان وجود دارند با یک فکر و یک نیت آغاز شدهاند.
- برنامهریزی کنید
برای آنکه در مسیر رسیدن به آرزوها پیش روید، برای خودتان اهداف میانی تعیین کنید. رمز موفقیت آن است که هدفتان مشخص و ملموس باشد. میخواهید بعد از 6 ماه، یکسال و یا 2 سال چه کاری انجام دهید؟ به کجا میخواهید بروید؟ برنامه عملی بریزید و به این ترتیب یک رؤیا به واقعیت تبدیل میشود. روی مقصد و هدفتان تمرکز کنید چراکه بدون هدف تمام انرژیتان بهدلیل اجابت خواستههای دیگران به سرعت مصرف میشود و یا در اثر برآوردهکردن نیازهای لحظهای به هدر خواهد رفت.
-وارد عمل شوید
افرادی که به رویاهایشان جامه عمل میپوشانند، هر کاری که لازم باشد انجام میدهند حتی اگر آن عمل همیشه جالب و خوشایند نباشد. برای پیشروی در این مسیر چه اقدامات خاصی باید انجام دهید؟ در راه رسیدن به هدف اجازه ندهید حتی یک روز هم بدون هیچ سعی و اقدامی هر چند کوچک مثل یک تلفن، مطالعه، کلاس و... از دست برود. روزی از راه خواهد رسید که وقتی به گذشته نگاهی میاندازید خواهید دید که با همین قدمهای کوچک همه مسیر را طی کردهاید.
- مسئولیت همه اتفاقات را بپذیرید
برای توجیه عدمفعالیت و تنبلی خود بهدنبال عذر و بهانه و یا دلایل متعدد نباشید. واقعیت زندگیتان را خودتان میسازید؛ پس این شما هستید که باید فرمان دهید. نتیجه دلخواهتان را نمیگیرید؟ به جای گلهگزاری از این و آن، دنیا و یا حتی از خودتان، به جای آنکه در زندگی نقش یک قربانی و یا فردی که کشته شده است را بازی کنید، رویکرد و راه و روش زندگیتان را تغییر دهید و بهدنبال روشهای دیگری باشید. اگر انتظار دارید که با تکرار کارهای گذشته به نتایج جدیدی برسید، اشتباه کردهاید.
-یاد بگیرید از احساساتتان استفاده کنید
افرادی که رویاهایشان به حقیقت پیوسته، افکار و احساسات مثبت را در خود پرورش میدهند و میدانند که چگونه دست از احساسات منفی و فلج کنندهای چون ترس، اضطراب، ناامیدی، تردید، ناتوانی، درماندگی و احساس گناه دست بکشند. زمانیکه یک رؤیا به حقیقت میپیوندد، 80درصد بستگی به آن دارد که روی افکار و احساساتتان تسلط داشته باشید و 20درصد بقیه مربوط به کنترل وقت و زمان میشود.
-انتخابات و تصمیماتتان همواره روی اطرفیانتان تاثیر میگذارد
مطمئن شوید که آنان نظرات شما را درک و در این را ه شما را تشویق میکنند. همچنین با انتخاب دوستان، خواندنیها و برنامههای رادیویی و تلویزیونی، محیطی بهوجود آورید که به شما انگیزه و دلگرمی دهد. به سراغ رسانههایی که در شما ایجاد ترس میکنند نروید. درصورت لزوم، از طریق افراد و گفتوگوهایی که به شما اعتمادبهنفس و حس ارزشمندی میدهند کمک بگیرید.
-مهمتر از همه، صبور باشید
عصر حاضر، عصر سرعت وتکنولوژی است و ما در دورهای زندگی میکنیم که خواستهها و نیازهایمان فورا برآورده میشوند اما آرزوهای بزرگ با گذشت زمان تحقق مییابند. ما نمیتوانیم سر این واقعیت کلاه بگذاریم. در عوض، زمانیکه این آرزوها به حقیقت میپیوندند، رضایت خاطر، شعف و شادی زیادی به همراه دارند. بنابراین به راهتان ادامه دهید و بر این باور باشید که به هدف خواهید رسید. یاد بگیرید از مسیری که طی میکنید لذت ببرید و در طول راه به سعی و تلاشتان پاداش بدهید.